دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

آوای لذت

سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۳۰ ق.ظ

 

 

می گویند موسیقی آرام بخش اذهان آشفته است.

لذتی حاصل از درد و هیجان و هجران طبیعت.

همیشه در بذر لذت دردهایی نهفته است. و نیز در بذر هر دردی لذتی نهفته تر.

آشفته‌تر می‌شود آنکه بداند با درد دیگری لذتی عایدش می‌‌شود...

سمفونی طبیعت. صدای باران. صدای برگ درختان به هنگام نسیم.

صدای آبشاران و قطرات آب... آوای چکاوک. غوغای عندلیبان و...

همه‌ی عناصر موسیقایی طبیعت فقط یک نکته را به انسان هدیه می‌کند لذت حاصل از آرامش...

نکته اینجاست:

برگ در مقابل باد برای جدانشدن از مادرش مقاومت می‌کند.

خزان برگ را به زیر پای مادر قربانی می‌کند. و  ما با لذت از روی قربانیان رد می‌شویم.

باران از پرواز در آغوش ابر جدا افتاده است. و به سفلای خاک مدفون می‌شود.

و آب از چشمه و کوهساران وادار به هجرتی بازگشت ناپذیر می‌شود.

و زلالیتش بر ضمختی سنگلاخان عرضه می‌شود.

و یا کویر او را می‌بلعد. و یا رودها خاک آلودش می‌کنند و یا به گورستانی به نام دریا می‌پیوندانند...

و عسل که به لذیذترین و شیرین‌ترین عنصر حیات زبان زد است محصول ماهها تلاش هزاران زنبور کارگر است

بیچاره ها نمی‌دانند:

آن زمان خانه گر پرشهد شود روز جلای وطن زنبور است...

بی‌خانمان‌شان می‌کنند. تا حاصل دسترنج شان را به نوش بکشند.

سحرگاهان که بلبل بر درختی لانه می‌کند و بر آستان غنچه‌ی گل و سر در گریبان ناله می‌کند.

گل آسوده خیال بر منبرش سودای عاشقش را می‌نگرد و از این دلباختگی لذت می‌برد.

همان دم تغزل بلبل چشمها را از خواب می‌گیرد. و به شهادت می‌خواند و گواه می‌گیرد:

مردم چشمم به خون آغشته شد در کجا این ظلم بر انسان کنند؟!!!

او سوزناک و حزین می‌سراید ولی ما بی خبر از هر جا از صدای سوز او لذت می‌بریم...

دردهای انسان گاه چنین ناگفتنی و ناشنیدنی است.

گاه باید ناگفتنی‌ها تا لحظات آخر عمر با ما به گور برود.

بسیاری از ناملایمات و دردها با هیچ سمفونی‌ئی آرام نمی‌گیرد.

جز سمفونی مرگ. جز لقای پروردگار. جز آرامش محض در جوار دلدار...

 

حتی وقتی پناهنده‌ی نجوای طبیعت می‌شویم؛

این رویت جمال است که انسان را تا ابتدای فهم  کمال می‌برد...

 

دلم نمی‌آید باسوز نوای نی لذت برم. بلکه سِرشک از دیده گانم جاری می‌شود.

 


                           نتیجه تصویری برای بلبل

 

خرداد گذشته بلبلی که در حیاط باغ ما آشیانه داشت از کله‌ی سحر سروش آغاز کرد تا حدی که تاب از کف دادم.

اندیشیدم آیا این چهچه‌  مستانه است یا سوز دل یک عشق باخته؟

با پهنای روز او ناامید از لانه‌اش هجرت کرد تا شاید ناله‌اش را با همدلی همرازتر در میان بگذارد.

او هرگز برنگشت.

نمی‌دانم طعمه‌ی بازی شد که درآنسوی باغ منتظرش بود یا اینکه به معشوق رسید...

 


نتیجه تصویری برای بلبل

 

 

سحر بلبل حکایت با صبا کرد                   که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد

از آن رنگ رخم خون در دل افتاد              و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد

غلام همت آن نازنینم                           که کار خیر بی روی و ریا کرد

من از بیگانگان دیگر ننالم                   که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

گر از سلطان طمع کردم خطا بود             ور از دلبر وفا جستم جفا کرد

خوشش باد آن نسیم صبحگاهی               که درد شب نشینان را دوا کرد

نقاب گل کشید و زلف سنبل                    گره بند قبای غنچه وا کرد

به هر سو بلبل عاشق در افغان                تنعم از میان باد صبا کرد

بشارت بر به کوی می فروشان             که حافظ توبه از زهد ریا کرد

 

من از آه بلبل و صدای قطره و... می ترسم.

این آواها همه نوحه هستند برای ناله و همدردی. به درد دیگران خندیدن و لذت بردن جفاکاری است.

 

                         حمیدرضاابراهیم زاده   23/10/1392

 

 

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

از بیخ عربم

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۵۶ ب.ظ

 

من از بیخ عربم

گر زبان عرب نمی دانی

مگو با من از شرح اشتیاق

هان بدان !

در چرخنای جانفزای

این فراق

 گفته آید آن حدیث اختناق

من از بیخ عربم

تا انتهای آذرخش و احتراق

مگو با من

هر دم از

ساقی شوخ چشم نقره ساق

من از بیخ عربم

به آنچه  دادی در گمانت

انفجار انطباق...

 کیف ترانی؟

ولن ترانی و تدرکنی و تجدنی !

کیف وجدنی؟

لن تجدنی

بل

ان وجودی کالنار والهوایا

لم تجدنی فی الارض

ولا فی الماء والسمایا

اجد ثم تجد

بل سوف ترانی

من العیون الباکیات

اجد

ان لم تجدنی

تجدنی

فی الدمع والسرایا

اجد

ولن تجدنی الا

فی بطن بطن وجودک...

" ستجدنی

 ان شا الله صابرا

ولا اعصی

لک امرا "

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

دهم مرداد1398

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هلاک زندگی

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۰ ق.ظ

هلاک شد

قاتل خورشید

 درسحرگاه  تموز

 ظل  آن ماذنه ی بید رشید.

 به خاک شد

شیشه ی احوال شراب  

درخم  اندر خم گیسوی شبان آذر

 واقع در دشت تب وتاب شباب

بعد از آن مویه ی مرداد

 که به دنباله  ی معشوق

دویدم نرسیدم

به سر وعده ی مسبوق

تو به دنبال هلال مهتاب

من به پی جویی آب وآداب

در سپیده دم  شش گوشه ی ماه  آذر  

تا رسیدیم به آفاق سحاب ارباب

در شب چهارده بهمن شیرین دهنان   

بازگشتم به همراه تو و رایحه ی وقت اذان

خبرازحاشیه ی ماه دی وصحنه ی خرداد نبود

خبرازعشق شد و فصل گل یخبندان

سفرما و درون و بیرون

خبراز شاه و وزیر وخاتون

حذر ازدامگه وعظ و سیاست ورزان

نظر آب شد و آتش و باد مجنون ....

خاک برخاک شد  و زاده ی افلاک به خاک

من به دنبال شعف شده در بند مغاک

آب درخواب وحباب مهتاب

تو و سودای من ومن وتوهردوهلاک .


حمیدرضا ابراهیم زاده


24مرداد1397




تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوط است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بسوی آرامش

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۴۵ ب.ظ


بسم الرب الباری المدبر

پروردگار اولین مربی با تدبیر آدمیان است - سوره علق

 -1  بلیط بهشت

بهشت و جهنم ساخته و آفریده‌ی خود ماست، برای آفرینش بهشت لازم است الگوی ذهنمان را تغییر دهیم، در ذهن بسیاری از مردم افکارمنفی: حرص، نفرت و شهوت پرشده است، در واقع آنان ساکنان جهنم هستند.

-هر فکری نوعی انرژی و نیروست. افکار زنده هستند، شکل و رنگ دارند و به ما می‌چسبند، هیچگاه ناپدید نمی‌شوند. اندیشیدن به آرامش، صلح و عشق و خیرخواهی در وجودمان بهشت را زنده میکند.

-ساده‌ترین شیوه تصحیح فکر نیایش است. نام خدا را در گرد هم بخوانید ( دعای دسته جمعی کنار سفره غذا و نیایشهای اجتماعی)

هنگامیکه افکار پلید به سراغتان می‌آید با آن نجنگید. هر چه بیشترستیزه کنید بیشتر تقویتشان میکنید بهتر است ترکش کنید  . 

 

-2  همه‌ی امور را به خدا بسپارید.

قل لله ثم ذرهم . بگوخدا و همه چیز را واگذار- انعام91

از گفته‌های دیگران نترسید، خود را با دیگران مقایسه نکنید.

-تنها کاری را که انجام میدهید به حساب می آید. شما یک دنیای دیگری هستید.

خداوند حضور فعال در زندگی انسانها دارد.

چیزهای جدی را آسان بگیرید و چیزهای آسان را جدی بگیرید.

جوانی که هرگز اشک نریخته باید با عاشقان همنشین شود و پیری که هرگز نخندیده باید با جوانان همنشین شود.

-وقتی تیره‌بختی و حالت دلتنگی و نا امیدی در شما رخنه میکند بهترین راه زدودن آن خندیدن است. خنده خوشی واگیردار است و به همه سرایت میکند.

-راز آسایش آن است که همه چیز را ترک کنید، آسایش حقیقی یعنی ساکن شدن در خدا.

اراده‌ی خدا بر همه‌ی اراده‌ها مسلط است، خداوند بهترین وکیل و سرپرست برای انسانهاست. پس باید کارها را به او واگذارد.

-نخستین واژه‌ی کتاب زندگی سکوت است. نیروی حقیقی زندگی در سکوت است.

-کسی که زندگی و کارهایش را به درگاه خداوند پیشکش میکند: با آرامشی که که در قلبش ساکن است بکار می‌پردازد.

 -دوستان خدا نترس و متواضعند.


3معجزه میتواند در زندگی شما هم رخ دهد.

-خداوند پدر آسمانی همه ما انسانهاست. اوست که عرش را سکان‌داری میکند.

خداوند یگانه‌ترین نیازماست. اگربه این کشف بزرگ نایل شویم هرآنچه که نیازمندیم ازپیش مهیا شده است، پیش از آنکه نیازی بوجود بیاید برآورده میشود.

-کسانیکه ایمانشان را به چیزی غیر از خداوند متمرکز میکنند، خود را به زندگی آلوده به ستیزه‌جوئی بی‌پایان گره زده‌اند.

غفلت از توکل به خدا فرجام نحسی دارد. هر آنچه که برایتان اتفاق می‌افتد را بپذیرید.

دعاکردن ایمان انسان را تقویت میکند، علاج همه بیماریها و گرفتاریها ارتباط با خداست.

اعتماد و ایمان به خدا به انسان احساس امنیت و حمایت میدهد.

-تنها ثروتی که ارزشمند است، عشق ورزیدن به خداست. و خداوند می‌خواهد که به همنوعان خویش عشق بورزیم.


4-خداوند ناظر و فعال و دانا و مسلط به ما است.

غمگین بودن خواسته و امر شیطان است. عامل غم اغلب به بداقبالی و حوادث ناگوار، مشکل یا احساس حقارت باز می گردد.

گاهی از اوقات طوری رفتار میکنیم که گویی خداوند پدر آسمانی و سرپرست و بهترین یاورمان را از دست دادیم.

-زنبورعسل شیرین ترین و درمان بخش ترین عسل را از گلهای کوچک و تلخ آویشن می‌سازد.  تلخی‌ها و بلایا، سازنده‌ی نشاط  و گوارایی‌های زندگی ما هستند.

 -  دردرون هر نشاطی بذرغم می‌تواند بروید اما از رحم هرغمی نشاط و شادابی زاده می‌شود.

برخی از خواسته‌ها همچون آتش در درونمان شعله میکشند و ما را از لذت حقیقی زندگی محروم می‌سازند.

-کسی که تسلیم هواهای نفسانی خویش باشد هیچگاه از زندگی و شادی بهره مند نخواهد شد.

-لذت واقعی درضمیر ماست.


5- اراده خدا بر هر اراده‌ای مسلط است و رنجهای انسان راهگشای لذت‌های اوست.

 - رنج و اندوه در برنامه الهی از جایگاه ویژه‌ای در نزد خدا برخوردار است.

 - گریختن از رنج و بلا کار ضعیفان است.

 خوردن داروی تلخ برای بیمار برایش خوش نیست اما برایش خوب است و زاینده سلامتی اوست. اما بسیاری ازخوشیهای کاذب برایش خوب نیست. بنابراین پزشک  دشمن او نیست بلکه خیرخواه اوست.

 - رنج در واقع تجربه‌ای است که زندگی ات را غنی و روحت را تقویت میکند. رنج آینه قلبت را صیقلی می‌دهد و صفا می‌بخشد.

 - مهندسی اراده و برنامه‌ریزی خداوند حکیمانه است. آنکس که رنج و اندوه را مقدس می‌داند، می‌آموزد که لطف خدا همواره با اوست. هر چه دشواری بیشتر و بزرگتر باشد انسان شریفتر میشود.

 

6-  برگزیدگان خدا

-هر آنچه که در مالکیت ماست اعتباریست و متعلق به خداست.

خداوند در همه حال به خیر و صلاح ما اراده میکند و حتی در مناسب ترین گرانیگاه حیاتی، مرگ را به ما سوغات میدهد.

خداوند جاودانه‌ترین و تنهاترین نیاز بزرگ ما انسانهاست. آنکس که از خداوند خرسند نباشد بی خرد و طمع کار است.

-خداوند عاشقترین موجود به انسانهاست و کسانی را که عاشقش باشند هلاک نمیکند.

-خواست خدا تحقق پذیراست و باید تسلیم اراده او بود.

 

7- زائران آرامش

-مسیح (ع): ابتدا از سلطنت پروردگار پیروی کنید آنگاه همه چیزبه شما داده خواهد شد.

-خدا را سپاسگذار باشید که رحمت و بخشایش را در سراسر زندگی‌تان جاری می‌سازد.

 -صبحگاهان به بخشهایی از متون مقدس بیاندیشید و درطول روز آن را با خود  تکرارکنید.

 -همه‌ی افکار شهوت و نفرت و حرص را از خود دور کنید که این افکار نفسانیات پست شما را بیدار میکند و منجر به گرفتاری‌ها و افسردگی‌ها میشود و اجازه نمی‌دهد که آرام باشید.


8 - به پیش به جلو به بالا .

-دویدن در پی خوشی و قدرت مانند لیسیدن عسلی است که روی لبه‌ی تیغ ریخته شده باشد. شاید شیرینی عسل لذت بخش باشد اما زبان را به دو نیم خواهد کرد.

-خدا یگانه نوری است که همیشه می‌تابد. او از ضربان قلبمان بما نزدیکتر و حیات بخش‌تر است. او دوست و یاوری کاردان و مدبراست که هیچ مکانی برای کمک رسانی او بما  دور نیست. او به همه عشق می ورزد، مشتاق شنیدن دعاهای فرزندان سرگردانش است. برای او همه چیز ممکن است و آنچه را که به سود ماست با خواسته‌ی خود انجامش میدهد....کلید همه مشکلات در دست اوست.

-آن کس که در پناه خداست حضور دائمی او را با آگاهی و هوشیاری احساس میکند.

 

9- راهی برای مقابله با رنج

-هیچ دردی بر ما نازل نمی شود مگر آنکه بر ایمان مفید باشد.

برای انجام دادن برنامه الهی که خداوند مقرر فرموده پوشیدن لباس درد و رنج لباس زیبایی است.

 جوینده خدا باید مشتاق انجام دادن خواسته‌های خدا باشد.

 -برخی از رنجها آزمونی از طرف خدا برای امتیازگرفتن است. اما برخی دیگر تنبیهی است که بر اثر گناه و طغیان و ضعف با دست خودمان بروز داده‌ایم.

تسلیم امر خدا شدن و توکل بر او به نفع همه ماست. همه را بپذیریم.



10- لذ ت و زیبایی 

سرچشمه لذت‌ها و زیباییها آرامشی است که از خدا جاری میشود.

 لذت جز آرامش و آرامش جز لذت نیست.

-زیباترین انسانها کسانی هستند که آرامش و تبسم در غم و شادی با آنان همراه است.

 -لذت بردن عطیه‌ای الهی است. و فقط بردباران و سپاسگذاران از آن متنعمند.

-هرکس که با اعتباریات آرام میگیرد. هرگز طعم لذت را نمی‌چشد زیرا که همه چیز از بین رفتنی است و دیر یا زود دوست داشتنی‌هایش افول میکنند. پس لذت را در جاودانگی‌ها بجویید.

-عنصر زیبایی  صورت و اندام نسبی است. اما زیبایی سیرت کمال است. هر کس که کامل‌تراست زیباتر است.

 -نور خدا در رخسار آرام خداجویان باعث جذابیت و زیبایی ایشان است. پس با یاد خدا دلهایتان را آرام کنید تا نور خدا بر شما بتابد و زیباییتان را به نمایش بگذارد.

-غالب صفات فعلی خدا در ما قابل انتقال و تجلی است. پس می‌توانیم  وارث  وراثت‌های او باشیم و تمام زیبایی‌ها را از او به ودیعه و ارث ببریم.

 

دوستان عزیزم آیا خدابرای بنده‌اش کافی نیست ؟ ألیسَ اللهُ بکافٍ علیٰ عبده؟(سوره زمر36)

مطالعه فارسی قرآن را برای آرامش طلبان و زوار زیبایی بسیار مناسب میدانم.

 

                         بابلسر - حمیدرضاابراهیم زاده    1386/6/24

 

 با سپاس ویژه از استاد جی پی واسوانی.

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است. 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

شاه امام السلطان

شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۵۰ ب.ظ

شاید نبود مرا شفیعی به جنان

ازجورپلشتی و گناه پنهان

خرسندمنم که مهرتوست بر یادم

قربان مرامت بروم شاه امام السلطان

 

 

ای شاه که آمدی پناهم باشی

ای قامت تو سرو سرای ایران

ای قبله گه هشتم وشاه وارباب

ای شاه مکان لامکان وامکان

بهر کرمت طمع نمودم بسیار

تا روزجزا حسابم به حسابت آسان

ابرار زارباب  برابر جوید

هم مهروشفاعت وهم لطف عیان

 

حمیدرضاابراهیم زاده

5/12/1392

 

*تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ   است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هوس

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۰ ب.ظ

هوالعزیز

هوس؛ نفس .مگس . جرس . ارس. کبس . لبس . قبس .عسس. جسس . طبس. طمس .خنس. قفس . درس. سپس...

آیا می دانستی که بیت های دنیا با قافیه هوس درست شده است؟!

هوس بودن و بقا !.

هوس ،پندار و گفتار و رفتار و پدیده ی بسیار پیچیده ای در درون انسانها و موجودات است که در حقیقت راز بقای گیتی است.

هوس دوست داشتن!

هوس بقا و جاودانگی!

هوس بودن!

هوس ماندن!

هوس لذت بردن!

هوس  پویایی و کامل شدن.!

خانه های هویت انسان با سنگ هوس چیده شده است.

از سنگ هوس می توان  قیمتی ترین جواهرات را تراش داد...

قفسی که انسان خود را در آن پنهان و زندانی کرده است از جنس هوس است.

بانگ جرسی که انسان با صدایش هشیار می شود نیز از طنین هوس است.

هوس و هوس و هوس!!!

اگراین هوس نبود نه من بودم و نه  تو.

ما همه محصول  هوسیم. محصول خواستن . محصول خواستن برای بودن و بقا و جاودانگی و خدا شدن.

انسان با خواهشهایش به پویش و تکامل می رسد.

خواهشهایی که حرکت و رشد و سلامتی و لذت  وتکامل کالبد و روان  را  ضمانت می بخشد.

تمناهایی که کرامت و هویت انسان را پاسداری می کند و اهرم پیش برنده ای که عشق را شتاب می بخشد.

ما انسانها برای بودن و بقا برای ماندن نیازمند  تپش ضربان هوس و خواهشهایمان هستیم.

آگاه باشیم که چگونه خواسته ها و تمناهایمان را مدیریت کنیم ...

می رسد نغمه ی آخته از بانگ جرس

سخن از درد دل و داغ نهانی  و قبس

ای که با شهوت من کامروایی داری

باخبر باش که دل می شکند سنگ هوس

از جفای هوست شهر دلم سنگ شده

داد از این شهر و پریشانی و پندار قفس

و در آشوب  نگر حال دل و جان و تنم

نرسد جان به تنم لحظه به دیدار نفس

سوختم از بوسه ی داغ  لبت ای آبرو

خنکم  کن  ز حریق لب تبدار تو بس

قامت روح که  عریان شده در فقه  نهان

و چه آسان به عیان لخت  شدم ناگه پس

آفتی بر دل و جان و ره و دینم  دادی

عقل را گوی که آید سر دل  میر عسس.

 

قیصر امین پور خانه هایی را نشانمان داد که دیدنش خالی ازلطف نیست:

 

در این زمانه هیچ‌کس خودش نیست

کسی برای یک نفس خودش نیست

همین دمی که رفت و بازدم شد

نفس ـ نفس، نفس ـ نفس خودش نیست

همین هوا که عین عشق پاک است

گره که خود با هوس خودش نیست

خدای ما اگر که در خود ماست

کسی که بی‌خداست، پس خودش نیست

دلی که گرد خویش می‌تند تار

اگرچه قدر یک مگس، خودش نیست

مگس، به هرکجا، به‌جز مگس نیست

ولی عقاب در قفس، خودش نیست

تو ای من، ای عقاب بسته‌بالم

اگرچه بر تو راه پیش و پس نیست

تو دست‌کم کمی شبیه خود باش

در این جهان که هیچ‌کس خودش نیست

تمام درد ما همین خود  ماست

تمام شد، همین و بس: خودش نیست.


والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده . بابلسر

بیستم تیرماه 1398

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

واژه ها بی تابند

سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۲۵ ق.ظ
 واژه ها بی تابند

واژه‌ها از پس خواب خوشی بیدارند

واژه‌ها راز رُزی هشیارند

واژه‌ها با دل خورشید و سما همراهند

واژه‌ها با تپش زلف صبا می‌آیند


 واژه‌ها می تابند


واژه‌ای در تپش چشمه‌ی جوشیده نهان می‌خواند

واژه ای تیغ  بدست منتظر جنگ عیان می ماند

واژه‌ای تاخت به تاخت پشت کمان می‌تازد

واژه ای قافیه را رقص کنان می بازد

واژه ای عکس رخش چون ماه است

واژه‌ای در راه است

واژه‌ای در تب و تاب

واژه‌ای پشت نقاب

 در کمند آداب

 از ادب می‌نالد.

واژه‌ها آدابند

واژه‌ها حرف دل مهتابند

واژه‌های ملکی واژه‌های فلکی

واژه‌های هوس و دلتنگی

واژه‌ها احبابند

واژه از بی کسی ما و شما می‌نالد

واژه از بودن نابودی ما می‌نالد

واژه از غربت تن در وطنش می‌بالد

واژه در ذوق وصال و عطشش می‌بالد

واژه از ترس فراق، داغ  بخود می‌مالد

واژه از شوقِ لقا، ماه صفت می‌تابد


واژه‌ ها اربابند

واژه‌ها در قفسی جای نفس می‌مانند

واژه‌ها در طلب جام عبس می‌مانند

واژه‌ گر میل کند پای قفس می‌ماند

واژه‌ات گفت چرا پای هوس می‌ماند؟

واژه‌ات قطاب است

واژه‌ات نایاب است

واژه‌ات عطر گُل مرداب است

واژه‌ات باب دل ارباب است

واژه‌ات در دل شب همدم من می‌ماند...

واژه‌ات پای دل چشمه‌ی تن می‌خواند


واژه‌ ات نالان است


واژه‌ات گریان است

واژه‌ات باز عطش می‌بارد

خبر از ماهرخ غالیه‌ وش می‌آرد

واژه‌ات ساز زنان می نازد

واژه‌ات قافیه را نازکنان می بازد


واژه ات شاداب است

واژه‌ات بی تاب است

واژه‌ات باز سوار تاب است

واژه‌ات پر آب است

مملو از آه دل میراب است

واژه آمیخته با آب دل و دیده و رو

واژه‌ای ساخته  با خُمّ و می و دُرد و سبو

واژه‌های نو و ناب

حرف‌های دل مسکین حباب

واژه‌ات کمیاب است.

نوش داروی دل سهراب است

واژه ات  مشهور است

واژه ای دل شده با عشق ولی مستور است

واژه ات پرنور است.

 واژه ات پر شور است.

 واژه ات پرآتش

 واژه ات چله کمان آرش

واژه ات چون عطشی منتظر سیلاب است.

 واژه ات تنگ دل و بیتاب است

واژه ات آب کنار آب است

واژه ات میراب است

 واژه ات در تپش دشت صدای آب است.

واژه ات عکس رخ ماهرخی درقاب است.

 

 واژه ات رقاص است

واژه‌ات دست فشان می رقصد

پا به پای من و این موج روان می رقصد

واژه‌ات با هوس سایه ی من می رقصد

واژه ات از هوس  واژه ی من می ترسد؟

واژه‌ات رایحه ی احساس است

واژه‌ات شعشعه ی الماس است

کس ندانست که این واژه چرا سیّاس است؟

واژه ات دلبرکی رقاص است

واژه‌ات زیبا بود

پوشش دیبا بود

واژه‌ات مِهری بود

بی‌گمان سِحری بود

 پر از احساس و درود

واژه‌ات عشق سرود...



5  تیر 1392

حمیدرضا ابراهیم زاده



کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.



  • حمیدرضا ابراهیم زاده

من تازگی انسان شدم

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ ق.ظ

اینجا منم پنهان شدم

همسنگ با سیمان شدم

درجستجوی ماه خود

محبوس در نسیان شدم

اینجا که من با آه خود

همدست با مستان شدم

 

اینجا که من بی فاصله

دور ازخود وبستان شدم

داغی به دل دارم  قشنگ

آتش به نخلستان شدم

  مهتاب من این رابدان

ماه غریبستان شدم

 

من شاه بودم در نیام

با آه همدستان شدم

اینجا مرا گفتند سکوت

چون در نما عریان شدم

ای گل مرابویت خوش است

محض رخت ریحان شدم

ای باغبان رحمی نما

من تازگی انسان شدم

 

 

  حمید رضا ابراهیم زاده.

 21 سپتامبر2014

 30شهریور93

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

شرف خلقت انسان

سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۰ ق.ظ

خلقت انسان

شرح پرسش:   سلام

یکی از معلمین این سوال را از من پرسید بلد نبودم جواب بدهم اگر پاسخی دارید بفرمایید:

چرا انسان که اشرف مخلوقات است و نزد خداوند قرب و منزلت بسیار زیاد و جایگاهی عظیم دارد از یک مایع پست (مهین) و نجس خلق شده است؟ آیا این یک توهین به انسان نیست؟ چرا از مایع دیگری مثل شیر یا آب طاهر خلق نشده است؟

سپاسگزارم   حسین یزدانی

با سلام وآرزوی توفیق روزافزون

به نظر من

سوره ی مبارکه ی  تین حقیقت  ماجرا راکاملا شرح داده است

همه دوستان را به کاوش عمیق در سوره تین ویا مطالعه تفاسیرمربوطه فرامی خوانم

واولویت تفسیر را به مطالعه تفسیر سوره تین توسط مرحوم استاد شیخ سراج الدین محمد نقشبندی دعوت می کنم. که بسیار شریف وعلمی واجتماعی واکاوی شده است.

پروسه ی شرافت  وتکامل انسان از اسفل  و بدویت به سمت  احسن و اعلا حرکت کرده است.

پیوست کالبد خاکی به ریح وروح وریحان (باد و بو )وماجرای بکارگیری وهمدستی ومعاضدت عناصر4 گانه آب. خاک. باد. آتش برای خلقت بنیاد بشر درنزد حکمای بزرگوار به اثبات رسیده است

-         من  چاره  ای برای دریافت  پاسخ کامل جز بازگشت به حقایق  نفس انسان درقرآن نمی بینم

که بی تردید قرآن کتاب وکاتالوگ انسان شناسی ورفتارشناسی بشر نخستین تا کنون است.

ساختار انسان قبل از عالم ذره ومنی  نجس نیست.

نجاست وکراهت در حین تبدیل ماده وانرژی  از صورتی به صورت جدید رخ داده است.

نیروی باد وآب هنگام تبدیل به برق شوک الکتریکی ندارد بمحض تبدیل این حالت رخ می دهد وهنگام تبدیل از برق به  نور. صدا و...بازهم ازحالت خامی در می آید ...

پستی وتسافل منی اصالت  وماهییت  دائمی نمی آورد   

ساختار منی هم پست نیست. بلکه از لحاظ کالبدی بدوی  وبیسیک است

و نسبت به تکامل سلولی ، بدوی بودنش محرز می شود

ونجاست وعلل نجس خوانده شدن هم علاوه برامر معنوی در حوزه بهداشت وسلامت،بلافاصله پس از انزال  جاذب میکروب وباکتری وآفت است

پستی مورد نظر قرآن هم بدوی بودن وناخوشایند بودن شکل و بو و چگالی آن است. که دربرابر عظمت  انسان وغرور خود ساخته اش  به آن اشاره می شود

  پستی منی درمنظر  آیه ی : فلینظر الانسان مم خلق .خلق من ما ء دافق یخرج من بین الصلب والترائب  انه علی رجعه لقادر. در سوره طارق آیات5 تا8  وآیه ی  ایحسب الانسان ان یترک سدی - و توضیح آیات 36 تا40سوره ی قیامت خیلی جذاب است

مبحث بعدی

-         نافرمانی ابلیس بخاطر دانایی اندک ویا خرد جزئی او ویا بهتر باید بگویم از حجابی بنام خرده فرمایش یااجتهادش موجب شده است که دربرابر نص وفرمان خدا به اجتهاد خود مراجعه کرده وساقط شد. دقیقا ابلیس هم نظریه نجاست آب ودنائت خاک را نقطه ی ضعف بشر اعلام کرد.

-         ولی  خدا خواست که جانشینش را کرامت وشرافت بخشد واز روح خود براودماند وانسان را بال پرواز بخشود وشیطان وفرشتگان مبهوت ماندند

گفتند: آیا کسی را می آوری که خونریز و... است.؟؟درحالیکه ما تسبیح کنندگان تو هستیم!

کلیات و محتویات گفتگو ومذاکره خدا وفرشتگان وجناب ابلیس  نشان دهنده ی اشراف ابلیس وطایفه فرشتگان برگذشته وآتیه انسان است.وبکارگیری اجتهادات وقضاوت های سطحی آنان درباره بشر است

(مشروح مذاکرات:آیات30-38 سوره بقره)

اما خداوند فرمود: من می دانم وشما نمی دانید

وبه انسان هویت جانشینی وروح قدسی  خویش داد واورا کرامت داد وگفت:

 بهترین نقش را درچهره وناصیه اش می نگارم.

برایش سرود:

لقد خلقناالانسان فی احسن تقویم...

 اورابه  فاحسن صورکم  منت گذاشت واحسن الخالقین خواند. ومدارج تکامل رادراو درج کرد ....

 ولیکن تاکنون هنوز انسانیت به بلوغ نرسیده است ونمی داند جهان پیش روی او به چه کارش می آید؟!!

 ومانند کودکی دست به هرچه می زند خرابی وویرانی به بارمی آورد. زیرا همه چیزرا با کالبد ش تجربه می کند وهنوز به مرز استفاده از عقل وقلب نرسیده است ودرکی را از دنیا ومحیط  تجربه نشده اش ندارد

انسان همانند کودکی است که تمام اشیا را برای تجربه به حریم دهان فرومی برد. زیرا درک ودانایی اونسبت به اشیا  ومحیط  درمحدوده ی  لمس ومزه کردن وچشیدن است...

این حقیقت تکامل است وانسان درمسیر" شدن"  وحرکت ، به بلوغ  ودرک خدا ویا رویت  آینه ی جمال  خود نزدیک می شود ومراتب فاصله اش با بخش کالبدی خود را به تدریج درمی یابد.


حمیدرضاابراهیم زاده

24خرداد1394


- تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ساحت پلواریزم دینی

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ق.ظ

 * مصاحبه

با سلام وادب

استادابراهیم زاده در صورت صلاحدید درموارد ذیل توضیح و شرح لازم را ارائه نمایید

در مورد پی آمدهای مثبت پلورالیسم دینی، کدام است؟ آیا این پی آمدها در دین اسلام به دست نمی آید؟

تفاوت جامعه ی اسلامی با جامعه ای که در آن، پلورالیسم دینی پذیرفته شده است، چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام و ارزوی سلامتی وتوفیق روز افزون

پلوآر بمعنای تکثر گرایی است

پلوآریزم دینی ، تکثر درنحوه ی اجرای  فرعیات است.  وگرنه خدا یکی است وهدف انبیاهم مقسوم و معلوم هست

پلوار اسلامی هم  تکثر برروی سلایق اعمال فروعات دینی ومباحث کلامی است.

وهیچ خللی به اصل دین وارد نمی کند مگراینکه  مذهب علیه مذهب تکفیریه وتفسیقیه صادر کند.

تعداد مراجع در استنباط مباحث فقهی واصولی  زیاد هستند  غالبا  در دادن فتاوی متفق القول یا شبیه به هم عمل میکنند گروهی  بر گروهی  بخاطر آسان گیری یامسائل دیگر   مقلد پذیر تر می شود. نه قابل دفع هستند ونه ملزم به جذب.

این از ثمرات فقه شیعی است که به مراتب پلوارتیک تر از فقه اهل سنت است

گروهی   ذهنیتی را به ذهن مردم انداخته اند که  پلواریزم دینی حرام وباطل است.

 به این سند که  ان الدین عند لله الاسلام...(آل عمران 19)

درصورتیکه مفهوم واقعی آن اسلام  میانه رو هست. اسلام با مشی رسول خدا هست نه با مشی جناب معاویه وحجاج یوف ثقفی  واسلام دین ممتازی هست  چون  درآن کراهت واجباری برای  پیروی از فروع وجود نداره.

 اما آقایان مثل اینکه  فقط شمشیر بعضیها را به ارث بردند  وخلافت وولایتی برای خود قائل شدند وبه  شهروندان درجه ی حقوق شهروندی  می دهند و... روش فکری اینها ورهروانشان بنظرم نوعی داعش شیعی است .

  این نهجه فکری قابل قبول نیست. شرافت وفضیلت افراد به کرامت انسانی ومحتویات درونی افراد است. ومایلم بگویم  مشی  واستباط اینها را از دین نمی شود بعنوان سلوک  دینداری  پذیرفت.

حرفهایشان در حوزه فهم فلسفه ی دین مثل دخالتهایشان در حوزه سیاست است.

ومی شود گفت این تفکر وپیروان واصحاب این قلمرو  مقبولیتی در هیچ حوزه ای ندارند.

در تفکر نا به سامان ایشان سیطره دین وحاکم دینی بر گرده مردمان را خیلی عمیق وآسان کرده است وانسان را درخدمت دین مجبور می کند.

 وحال آنکه مکتب علامه امام موسی صدر را بعنوان دینداری متعادل خلاف آن را می گوید.ودین را درخدمت انسان می داند. وبعثت رارهاورد کرامت انسان می پندارد

به تعبیرآیه ی 99 سوره ی یونس نه پیامبر مجبور است مردم را وادار به ایمان اجباری کند ونه انسان مجبوراست به چیزی ایمان بیاورد که باوری بر آن ندارد و یا اجباری باشد

اگر مشیت خدا بر ایمان انسانها  بود همگی بی استثنا باایمان می شدند

اجبار واکراه خلاف حکمت و تکلیف است

پلوار دینی را باید با تسامح وتساهل در فروعات دینی وسلایق رفتار دینی ترجمه کرد.

یرید الله بکم الیس ولایرید بکم العسر-بقره185

وکذلک جعلناکم امه وسطا – بقره142

انی بعثت لمکارم الاخلاق.- حدیث

فقل لهم قولا میسورا سوره اسرا 17

ان هذاالدین یسر . باب الدین یسر- حدیث

الفطره الحنیفیه السهله السمحه- حدیث  نبوی- اصول کافی ج2 ص17

الطرق الی الله بعدد انفاس خلائق- حدیث نبوی:

راه برای رسیدن به خدا  به عدد همه آدمهاست

کوتاه آمدن فروعات دینی بر سر اضطرار- آیات وروایات متعدد

ولوشاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوامومنین- یونس 99

آسانگیری. سمحه وسهله - حدیث

فبما رحمت من الله لنت لهم – آل عمران169

لست علیهم بمصیطر –غاشیه26

وماانت علیهم بجبار- قاف 45

لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا..- آل عمران164

الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا – اعراف157

انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا – دهر3

 یرید الله لیجعل علیکم من حرج – مائده 6

لاجناح علیکم فی الدین...نسا101

وما جعل علیکم فی الدین من حرج – حج78

لا اکراه فی الدین...بقره 254

ولو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنامنه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین – حاقه 46

و ....

همه ی این آیات مبارکات دال براین مدعا هستند که دردین هیچ فشار واکراهی وجود ندارد وهمواره منطقه ی فراغی بین آسانگیری واصل نص قرآن هست.

ومصادیقی مانند نماز مسافر وعدم وجوب روزه برمریض  ومضطر و...پیش می آید.

این وسط این قدر دایه های مهربان ترازمادر زیاد هستند که  بعضا فکر می کنند قرآن را پیامبر نوشته که نعوذ بالله همان اول متوجه نشد شراب حرام است وچند سال طول کشید آیه اش ازآب دربیاید.  روزه  همینطور چند سال بعداز بعثت و هجرت واجب شد.العیاذ بالله لابد پیامبر دنبال ردیف وقافیه می گشت !!

ملتی که عفاف را نادیده می گیرند وبه حجاب اجباری تن می دهند وحجاب رامخدوش می کند واز هر حربه ای برای برون رفت از حجاب  بهره می جوید و از عفاف خارج می شود به نگاهم  از همین ایده های افراطی  به این روز افتاده اند

حدود وثغور  هر حکمی از احکام مشخص است دیگر حتی آقای خلیفه هم حق ندارد حلال خدا را حرام کند و....

این تفکر که اسلام دین بسته وستیزه جویی در مقابل عزت ورفاه بشر هست یک سادیسم وشیزوفرنی هست که در جان مدعیان فهم دینداری افتاده است.

چه افراط و چه تفریط در امر دینی برای لحاظ آرای شخصی، کاملا تحریف در دین است

تکثر گرایی بدلیل توسعه ی علوم وتکنولوژی وعدم رکود علوم روز طبیعی است.

همانطور که درفقه بسیاری از  توسعه های پزشکی پذیرفته شد . در تفسیر وفلسفه هم همینطور هست

دستاوردهای فقهی  فقها که وحی منزل نیست. 

فقه همراه با علوم  ومقتضیات دانش روز درجریان است و رکود وسقوط ندارد

این فقیه هست که باید به خودش زحمت حرکت بدهد واز رکود وتحجر برهد.

برای همین است  بقا برتقلید از فقیه ومجتهد میت  جایز نیست

قرائت های مختلفی از یک بیت شعر من  دربین دوستان پیش می آید؛

من زنده ام وخودم می دانم چه نوشته ام اما طرف ازمن هم به شعرم خودش را واقف تر می پندارد. وبرداشتهایی دارد که من خودم هم بهش فکر نکرده ام. ویا خلاف نظرم هست.

 طبیعی است که برای قرآن 604 صفحه ای 50میلیون صفحه تفسیر و شرح  پیدا می شود.

 کتابی که پیام آورش رسما1400 سال پیش مثل مردمان عادی  از دنیا رفته است وناطقانش حضور ندارند. بالتبع تفسیر پذیر می شود.

شما چندتا ترجمه یا شرح وتفسیر ازخلفا و ائمه هدا سراغ  دارید؟

به تعداد انگشتان  یک دست هم نیستند.  اگرچه همین تعداد اندک هم منسوبی هستند.

تفسیر  منسوب به امام عسگری. که این تفسیرهم منسوبی واحتمالی است.همین.

بنابراین  بخاطر عدم حضور عقول معصوم  روایتهای منقول ازایشان برای شرح آیات نیز دچار تکثر قرائات گردیده است وبالطبع عقول مستعده جدید خود را صاحب نظر می پندارد واز دانش جدید پرده برمی دارد ومی خواهد تطبیق قرآنی والهی برایش بیافریند

هم نقش اسطوره هااینجا اظهر من الشمس است وهم کارکرد قرائت های دینی در  بوجود آمدن نحله های دینی وعرفانی.

هرکدام که به فطرت وعقل وقرآن واجماع واهل بیت و قرآن نزدیک تر وسهل الوصول تر باشد همان هم مقبولیت پذیرمی شود وپیرو می یابد/

 دراین مقطع  تفکرات واقفیه گرایانه هم در تفسیق وتکفیر فعال ترمی شود وهرچه که به مشربش نزدیک نیست  محکوم به الحاد  است و سنگ قلاب می شود و...

اما ثمره ی  مثبت تکثر گرایی :

-          توسعه پذیری وهمگامی با مقتضیات عصر

-          - جوامع پلوراراتیک توسعه پذیر ترند

-          پذیرش وتشریع ظهور پدیده های نوین علمی  در حوزه دین   و تطبیق یابی آن هست.

-          تعامل دین با دانش نوین بسیار مطلوب نگاه اندیشمندانه معصومین هست کارکرد دین برای عزت ورفاه حال انسان است. اصلا دین قانون نیست چون احکام چند حوزه را بیشتر در برنمی گیرد وصراحت ندارد. ..

پس اسلام با توسعه مخالف نیست ومانند جسم بشر در مسیر تکامل از شیر مادر به خوراک  ومیوه های عادی متمایل می شود واسلام  هم با مجموعه مختصاتش  همراه با مقتضیات زمان حرکت می کند وپویاست.

ومهمتر ازهمه  سنت های اولیه ی الهی هرگز تجدید پذیر وتحویل پذیر نیستند ومثلا ؛کسی هم نمی تواند بنام توسعه ،آزادی همجنس گرایی را بعنوان ضرورت درجامعه  و دین بیاورد وبرایش مشروعیت بطلبد چون  با سنت اولیه وبیس  دین مشکل پیدا می کند و..

سنت الله فی الذین خلو من قبل ولن تجد لسنت الله تبدیلا – احزاب62

هیچ مسلمانی نمی تواند بخشی از اسلام را بپذیرد وبخشی را واگذارد. چیزی بنام اسلام وشیعه ی پاروقت نداریم.

آئین شکوهمند اسلام وابسته به فرد وشخص خاص وبا مرگ  ونسیان وبیماری وخطای  هیچ حاکمی دین اسلام تعطیل نیست

دین مبین اسلام درخود مدارا و کرامت انسان را نهادینه کرده است وازاین رو هیچ کس بر کسی برتری  ندارد.

واسلام علاوه بر مدارا با همکیشان.  مدارا ومشی و همزیستی مسالمت آمیزبا سایر ادیان را نیز تاکید فرموده است


گمان مبر که به پایان رسید کار مغان    هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است. (اقبال لاهوری)

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

16 اسفند1393

 

*  تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده